2 – عرفان آمریکایی
دومین مهد عرفانهای کاذب و نوپدید قاره پهناور آمریکا می باشد آمریکا که از دیر باز دست خوش
تحولات بوده و بعد از پیدا شدن آمریکا و تسخیر آن توسط اروپایی ها و آمیخته شدن عقاید های باستانی و جدید باعث شکل گرفتن عقاید جدیدی شد شاید اینکه آمریکا را بعد از هند دومین مهد عرفان میدانیم به خاطر پهناور بودن و عدم هم فکری وهم اندیشی در این سرزمین دانست .
به صورت عمده این عقاید بیشتر در آمریکای جنوبی می باشد به ویژه در مکزیک این مسلکها زیاد می باشد در طول تاریخ در این مجموعه کشورها عرفانهای متعدد و گوناگون پدید آمدند که بعضی از آنها قدمت دارند ولی بیشتر آنها مربوط به دوره های اخیر می باشند
نظرات شما: نظر
عرفان های هندی
هند سرزمینی کهن و پهناور که در جنوب شرقی آسیا قرار دارد و بعد از چین دومین کشور پر جمعیت دنیا می باشد که بیش از 2000 هزار سال قبل از میلاد مسیح مردمان آنجا افرادی سیاه چهره با موهای مجعّد بودند به نام « دراویدیان »
هند دارای قدمت بوده و آنها از همان قدیم دارای صنایع معمارهای بودند و از لحاظ اعتقادی و دینی هم از همان زمانها دین و مذهب داشتند و معتقد به چیزهای خاصی بودند از جمله می توان اعتقاد به تناسخ و انتقال روح و اعتقاد به چند گانه پرستی را نام برد .
در اواسط هزاره دوم قبل از میلاد مسیح مردمانی از نژادی دیگر به هند حمله کردند آنها آریایهای بودند که مردمانی بلند قامت و سفید چهره که از سلسله جبال هندو کش در جنوب سیبری به سه منطقه حمله ور شدند که بخشی به اروپا رفتند که مردمانی چون یونانیها ،لاتینیها ، ژرمنها و اسلاوها را به وجود آوردند و بخشی هم به مشرق یعنی ایران آمدند و آئین زرتشتی را به وجود آوردند و گروهی دیگر به هند سرازیر شدند و آئین هندویی را پدید آوردند ادامه مطلب...
نظرات شما: نظر
نظرات شما: نظر
همه اینها امروز معنویت خوانده میشوند. و بسیاری از آنها از دل ادیان برنیامدهاند. شما از فرقههای متال و رپ بگیرید تا حتی اسلامگراها، کل این طیف معنویتگرا نامیده میشوند که بعضیهایشان به سنتهای راستین معنوی و الهی روی آوردند و برخی بیرون این حوزه هستند.
اگر بخواهیم مصداقی صحبت کنیم باید بگوییم معنویتگرایی مورد بحث از مواد مخدر شروع میشود و حتی روابط آزاد سکس را هم به اسم معنویتگرایی شامل میشود، تا ریاضت کشیدن و رژیمهای غذایی ویژه مثل گیاهخواری و اعتقاد به تناسخ. حتی بسیاری از معنویتهای انحرافی اعتقاد به خدا را هم اما به صورت خیلی تحریف شده مطرح میکنند. مثلا مکتب اکنکار صریحا خدا را مطرح میکند، اما این حرفها هماهنگ با مبانی مستحکم دینی نیست. و نمیتواند واقعاً زندگی انسان را تغییر دهد. ممکن است او را آرام یا سرگرم سازد تا دیگر مثل دهههای گذشته دست به جنبشهای فراگیر اجتماعی نزند، و منافع سرمایهداری و نیروهای مسلط دنیا را به خطر نیاندازند اما از این که به راستی روح انسان را به سرچشمه اصلی و الاهی آن باز گرداند و به وصال با زیبایی و دانش و قدرت و شکوه و عشق مطلق برساند عاجز و ناتوان است. ادامه مطلب...
نظرات شما: نظر