سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه بنده ای از امّت من برادرش را در راه خدابه لطفی بنوازد، خداوند، خدمتگزاران بهشت را به خدمتش در خواهد آورد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 

 

 

عرفانهای کاذب

فصل اول

زندگی نامه

سوامی موکتاناندا در سال 1908 در شهر مانگالوا در ایالت کارناتاکای هند به دنیا آمد . او در دورانی که پسرک خردسالی بود عطش عجیبی برای شنیدن داستانهای زندگی قدیسان و استادان بزرگ هندوستان و خاورمیانه داشت .

این موضوع در زمانی که او یک نوجوان پانزده ساله بود محقق شد ، با عبور یک راهب مسافر، و پس از آن که از دستهای آن مرد مقدس ، تبرک یافت ، شدت گرفت.

هرچند از لحاظ خانوادگی از وضعیت بسیار خوب و مرفهی برخودار بود و مورد علاقه عمیق والدینش قرار داشت اما او دیگر مایل نبود در چار چوب خانوادگی باقی بماند و سرانجام والدینش را ترک گفت و در جستجوی استاد رفت .

نخستین توقف او ، در آشرام سید ها رود ها سوامی و در آنجا بود که برای نخستین بار ،سوگند مخصوص راهبان را خورد و نام سوامی موکتاناندا را برای او نهادند . که به معنای ( موهبت آزادی ) است .

او در طول بیست و پنج سال بُعد زندگیش ، به تمام نقاط هندوستان ،با پای پیاده سفر کرد او تمام متون مقدس مذهبی را مطالعه کرد و شناخت عمیق از آنها بدست آورد .

هرچند او با بیش از شصت تن از قدیسان بزرگ هندوستان ملاقات کرد ،و در محضر آنان شرفیاب شد ، لیکن در هیچ کجا قادر نشد حقیقت ناب مورد نظرش را بیابد ، تا اینکه سرانجام به گارنِشپوری رسید پناهگاهی در کنار بهاگاوان نیتیاناندا یافت ( این فرد همان راهب دوره گردی بود که سالها پیش در زمانی که او فقط پانزده سال داشت او را دیده بود ، بهاگاوان یکی از استادانی بود که به درجه رفیع آرامش درون نائل آمده بود و در ماهاراشترا در پنجاه مایلی شمال شرقی بمبئی در کلبه ای بسیار ساده و محقر ساکن بود و او معروف بود به سیدها معروفترین استاد کوندالینی )

با کمک بهاگاوان نیتیاناندا ، سوامی موکتاناندا در تاریخ 15 اوت 1947 موفق شد اعجازی بسیار عجیب و زیبا که ماهیتی کاملا الهی داشت تجربه کند یعنی( درست در تاریخی که هندوستان موفق شد پس از سالها مبارزات خونین ، استقلال خود را به دست بیاورد .)

این آموزش الهی ،پایانی قطعی به بی قراری و التهاب معنوی او داد . او را در مسیر مقدس که در باطن انجام می شد ، سوق داد .

نه سال او رشته تجربیات عرفانی بسیار تعالی بخش و توصیف نا پذیری را آزمایش کرد که اغلب در اماکنی دور افتاده و خلوت و در گوشه نشینی بود و سرانجام در سال 1956 او به هدف تمرینات شدید سادهانای خود دست یافت .

و استاد او که کیلومترها دور تر از او بود از شدت شادی شروع به خندیدن و رقصیدن کرد و فریاد زد « موکتاناندا اکنون به یک مطلق مبدل شد به یک انسان والا ! او اکنون موکتاناندا پارماهاسا است »

و پس از چندی بهاگاوان ، مرید خود و شاگرد خود را در یک مایلی گاتشپور در درون خانه ای کوچک و ساده مستقر ساخت و موکتاناندا پایه ریزی اشرامی که قرار بود در آینده نزدیک بسازد کرد و این همان مکانی بود که بعد ها به اشرام گورودف سید ها پیت معروف شد . طبق قانونی که داشتند گورو ( استاد ) قبل از مردنش همه قدرت را کامل به مرید خود عطا می کرد و آن به یک ساد گورو ( معاون استاد ) مبدل می شد در سال 1961 بهاگاوان نیتیاناندا قدرت کامل اجرائیش را در تعالیم سید ها یوگا به سوامی موکتاناندا واگذار کرد و سپس به سعادت ابدی نائل شد.

در سال 1970 موکتاناندا که معروف به بابا شد بود نخستین سفر بین المللی از بین سه سفر خود را آغاز کرد تا عصاره تعالیمش را به پویندگان و سالکان سرزمین های دیگر نیز آموزش دهد . او بود که در واقع انقلاب عجیبی در مراقبه و تمرینات مدیتیشن پدید آورد .

دختر جوان باهوش و خارق العاده ای، عادت کرده بود به اشرام بابا موکتاناندا بیاید و بابا از همان آغاز کار ،به قدرت نهفته درون او پی برد و به مریدانش گفته بود که « او شعله ای بزرگ و درخشان است » و در سال 1974 بابا موکتاناندا مرید جوانش را همراه خود به دومین و سومین سفر دور دنیایش برد . و این دختر آثار او را به انگلیسی ترجمه می کرد .

بابا موکتاناندا قبل از اینکه دار فانی را بگوید رسما به شاگردش نام تازه داد و او را به عنوان سوامی چیدویلا ساناندا معرفی نمود به معنای (برکت بازی وجدان ) و در تاریخ دوم اکتبر 1982 از دنیا رفت . چیدویلا ساناندا امروز در بین عموم ، به عنوان گورو مایی معروف است یعنی ( آن که پیوسته محو گورو خود می باشد ) او هنوز ماموریت استاد خودش را دنبال می کند .





  • کلمات کلیدی : عرفانهای نوظهور

  • ::: پنج شنبه 89/4/10 ::: ساعت 2:30 عصر :::   توسط احمدرضا 
    نظرات شما: نظر