اولا : چیزی که فقط از استاد به شاگرد منتقل می شود قابل ارائه به دیگران نیست و تنها برای خود کسی که می داند قابل اجرا می باشد و شاید این پنهان کاری به خاطر این است که کسی از هدف و غرض اینها مطلع نشود .
ثانیاً :این داستانها که بیان نمودید عجیب می باشد چطور این افراد به واسطه دید خود استاد به کمالاتی دست نیافتن و با دیدن نعلین آنها به مقاماتی رسیدن پس این مقامات کمال نعلینی می باشد نه عرفانی . . . !!!
نظرات شما: نظر
بیداری کوندالینی
هر چند کوندالینی در تمام وجود نفوذ دارد ، لیکن مقری اصلی در قسمت مرکزی بدن دارا می باشد این مقر ، چاکرای مولادهارا ، در پایین ستون فقرات است . در واقع سه نوع کوندالینی در وجود هر یک از ما هست :
1- پرانا کوندالینی
2- چیت کوندالینی
3- پارا کوندالینی
هر یک از اینها از یک کوندالینیها ، جایگاه مخصوص خود را دارا می باشند . در واقع می توان کوندالینی را در هر یک از این جایگاه ها بیدار کرد لیکن اکثر اوقات ، کوندالینی ای که در چاکرای مولادهارا قرار دارد بیدار می شود .
واژه مولا به معنای ریشه است . آدهارا به معنای حمایت است . بر اساس نوشته های مذهبی در باره آیین یوگا این ریشه سه اینچ دارد ( یا حدود نه سانتیمتر ) طول دارد و در داخل آن ، چاکتی وجود دارد به شکلی بسیار نامحسوس به طوری که گویی سه و نیم بار ، تاه و پیچ خرده باشد و به همین دلیل هندو ها به آن کوندالینی می گویند به زبان سانسکریت این واژه به معنای « آنکه پیچ خورده است » می باشد .ادامه مطلب...
نظرات شما: نظر
تأمل
این مباحث تکرار مباحث قبل بود و چیزی به مخاطب ارائه نشد و در بعضی از مسائل همان نقدهای قبلی صادق است .
و باز معلوم نشد که کوندالینی چیست ؟ و این قدرتی که همه عالم را در انسان بگنجاند طبق هیچ عقلی قابل درک نیست مگر این امر شاعرانه باشد .
نظرات شما: نظر
نیاز انسان برای بیدار کردن کوندالینی
بیدار کردن کوندالینی ، سر آغاز واقعی یک سفر معنوی است . . . به همان اندازه که کوندالینی قادر است در زمانی که به سمت بیرون از کالبد مان هدایت یافته است ما را به تجربه کردن دنیای بیرونی تشویق و ترغیب کند . باید بدانیم تا زمانی که کوندالینی درونی در خواب است ما هرگز قادر نخواهیم بود الاهیت خود را بشناسیم و یا خدای یکتا را درک کنیم و به شناخت ذات مقّدس او نائل گردیم .و تنها در زمانی که کوندالینی بیدار شود ما می توانیم به طبیعت حقیقی مان و همین طور هم به بزرگی مان آگاهی کامل پیدا کنیم و دریابیم که موجوداتی کاملا متعلق به خدایی متعال هستیم و ماهیت الهی داریم . هنگامی که نفس نامحدود و لایتناهی باشد و نه از کسی زاده شده ، نه کسی را زاده باشد و ذاتی ابدی داشته باشد ، چگونه می تواند خود را در شعور مخلوقش بگنجاند ؟ تنها از طریق وسیله ای چون چاکتی ، می توان مجوز برای ورود به قلمرو معنوی به دست آورد در واقع چاکتی همان مسیر مستقیم به سوی ذات مقدس الهی است. هنگامی که انسان قدرت کوندالینی را در وجودش احساس می کند ، به طرز نامحدودی و لایتناهی شکوفا می شود و سپس قادر می گردد که تمام عالم هستی و تمام کهکشانها را در بگنجاند .
نظرات شما: نظر
تأمل
کمی دقت لازم است که این امور را غیر واقع و باطل دانست و معلوم می شود که چقدر تناقض گویی در این بیان ها و نوشته ها وجود دارد .
اولاً : معلوم نمی شود که کوندالینی چیست ؟ و اینکه در کلامی آن را یک چیز که توسط امر و اراده خالق ایجاد می شود و در کلامی دیگر آن را خالق و با اراده مستقل می دانید و در موردی دیگر آن را یک چیز مخصوص انسان می دانید ولی در جایی دیگر آن را در تمام اشیاء موجودات سیریان می دهید . پس آن را در غیر موجودات هم است پس چگونه ممکن است هم خالق باشد و هم غیر خالق و اگر خالق است و هیچ نیرویی آن را وادار به کاری نمی کند و همه چیز را خلق می کند چطور در کالبد جسمانی انسان احتیاج به 720 میلیون همکار به نام نادی داردادامه مطلب...
نظرات شما: نظر
فصل سوم
ماهیت کوندالینی
تقریباً در هر سنت یا آئینی ، صحبت از کوندالینی شده است و از اشکال گوناگون آن در طول تاریخ عرفان جهانی سخن گفته شده است .
در کشور ژاپن ، به آن نام کی (ki ) را داده اند در کتاب مقدس چینی به آن ( چی ) میگویند در آیین مسیحیت به آن روح القدس می گویند .
نخستین پرسش ما این است که کوندالینی اساساً چیست ؟
کوندالینی همان قدرت نفس و یا بهتر است گفته شود قدرت ضمیر آگاه است کوندالینی همان چاکتی است ( چاکتی همان هم به معنای انرژی برتر است ) و یوگی ها همواره دنبال رسیدن به این هدف بوده اند و آنها با انجام دادن تمرینات یوگا سعی دارند به این حالت ناب و خالص دست پیدا کنند .ادامه مطلب...
نظرات شما: نظر
تأمل
اولاً : حرفای که شما در مورد خوشبختی و نیاز انسان گفته اید یک امر ضروری است و همه ادیان الهی به آن اشاره کرده اند و حتی خود مردم با کمی دقت و تأمل آن را خواهند فهمید پس چیز تازه ای نیست و بشر همیشه دنبال این مسئله بوده است .
ثانیاً : منظور شما از سعادت و خوشبختی چیست ؟ دنیوی یا اخروی ؟
ثالثاً : شما می گویید کوندالینی انرژی الهی است این امر در کجا و کدام کتاب و به کدام دلیل مطرح شد جز فقط ادعای بی دلیل شما و حرف بی دلیل و بی منطق باطل است
نظرات شما: نظر
برایان ویلسون در کتاب جنبشهای نوین دینی به نقل از شبکه اطلاعاتی با تاکید بر جنبش های دینی (اینفورم ) تعداد ثبت شده این جنبش ها را بیش از 2600 فرقه می داند که ممکن است بیش از 2000 از این فرقه ها در اروپا وجود داشته باشند ادامه مطلب...
نظرات شما: نظر
3. عرفان پائولو کوئیلو یا عرفان رمانی :
جناب آقای کوئیلو فردی برزیلی می باشد او که یک نویسنده می باشد مهارت خاصی در نوشتن رمان و داستان دارد و یک رمان نویس معروف دنیا می باشد و عرفان او هم معروف است به عرفان رمانی که معروفترین کتاب او کتاب کیمیا می باشد که تا چند سال قبل بیش از 76 بار به چاپ رسیده و سال 76 پرفروش ترین کتاب سال شناخته شد .
جناب آقای کوئیلو در سال 79 توسط دولت آن وقت به عنوان اولین نویسند خارجی که رسما دعوت شده به ایران آمد و خودش می گوید پولی که من برای چاپ کتابهایم از ایران در یافت می کنم از هیچ جای دنیا نگرفته ام و خودش سفر به ایران را این طوری شرح می کند «هنگامی که هواپیمایی من در ساعت دو بامداد در تهران به زمین نشست بیش از حد شگفت زده شدم و در آن نیمه شب بیش از یک صد خواننده منتظر من بودند و فقط به خاطر من به فرودگاه آمده بودند هرگز چنین چیزی را تجربه نکرده بودم به شدت تکان خوردم و این یک نشانه بود می خواستند به من خوش آمد بگویند و می خواستند مرا در اندیشه های خود شریک و سهیم بدانند و در آخر می گویم ایران به سوی گفتگو گام بر می دارد[1] »
[1] .کتاب آفتاب و سایه ها ص 274 و کتاب رونیکا تصمیم می گیرد بمیرد اثر کوئیلو ترجمه آرش حجازی ص 11
نظرات شما: نظر
به طور کلی می توان عرفان آمریکایی را به سه دسته تقسیم کرد
1 – عرفانهای سرخ پوستی :
این عرفان در چند قالب شکل گرفته و ایجاد شده اند
1. عرفان تولتک
2. عرفان سو
3. عرفان ساحری ( کاستاندا )
که از این سه قسم و قالب می توان عرفان ساحری را نام برد که امروزه بسیار کار می کنند و در جامعه ما هم رسوخ کرده اند و بعضی افراد جامعه را به سوی خود کشیده اند و نسبت به آن باید تاملی کرد.
2. عرفان اکنکار( ek ) :
این عرفان مختص خود کشو آمریکا می باشد گرچه این عقیده جدید می باشد اما زود و سریع جایی برای خود پیدا کرد و متاسفانه در ایران هم رسوخ کرده و خود را به عنوان یک مکتب معرفی می کند و حتی بعد از اینکه رئیس این مذهب آقای هارولد کلیمپ گفته من در سال 2009 از دنیا می روم و جانشین من از آسیا می باشد در ایران سه نفر ادعای جانشینی او را کرده اند .
افکار و عقاید آنها را به همین اندازه بگویم که آنها می گویند ما با اسلام مخالف نیستیم و اسلام را قبول داریم و برای کامل کردن و بهتر کردن اسلام آمده ایم و می گویند در اسلام معتقد به خدا می باشند که این خدا چون انسان را محدود می کند خدایی خوبی نمی باشد چون برای افراد تکالیف وضع کرده است و آنها را موظف به انجام آنها کرده است پس خدایی خوبی نمی باشد و در بعضی گفتارها و عقاید دیگر این خدا را شیطان می گویند پس آنها قائل به خدای جدید هستند
و آنها قائل به عدم ممنوعیت ازدواج با محارم هستند و چند نفر از اینها که در ایران ادعای جانشینی می کنند با مادر و خواهر خود ازدواج کرده اند
نظرات شما: نظر