اشاره:
نوشتار زیر مشروح سخنرانی حجة الاسلام و المسلمین حمیدرضا مظاهری سیف، پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است که به تبیین و کالبدشکافی پدیده عرفانهای نوظهور پرداخته است.
*******
عرفانهای وارداتی یا عرفانهای انحرافی یا عرفانهای سکولار، عناوین متفاوت و اسمهایی با معانی متنوع هستند که هر کدام میتوانند به ویژگیها و ابعادی از یک جریان تازه که شاید چهار دهه است در غرب شروع شده و کل دنیا را هم دربر گرفته، اشاره کنند. <**ادامه مطلب...**>
قصه عرفانهای دروغین از آنجا شروع میشود که پس از کنار گذاشتن دین و اعتقادات مذهبی در غرب، بحران معنویت بنیاد تمدن غرب را متزلزل کرد و زندگی به سبک غربی برای مردم غیر قابل تحمل شد. در پی این بحرانهای معنوی و معرفتی جنبشهای دانشجویی در دهههای 1960 و 1970 آمریکا و اروپا را فراگرفت. این امر باعث شد تمدن غرب در صدد ترمیم خودش برآید. یعنی بعد از سالها کنار گذاشتن دین و کوشش در جهت حذف معنویت و باور به عالم ماوراء ماده، مشکلات و بحرانهای روانی و اجتماعی متنوعی برای غرب پیش آمد که همه بر آمده از عدم پاسخگویی مدل زندگی مدرن به نیازهای ژرف انسانی بود.
تمدن غرب همانطور که با نظریه دولت رفاهی در برابر گسترش مارکسیسم و کمونیسم خود را ترمیم کرد و پایدار نگه داشت در برابر تمنای فطری خداجویی و معنویتخواهی انسان معاصر و گسترش ادیان آسمانی و معنویتهای راستین دست به ترمیم خود زد و جریانهای متنوعی را به نام معنویت، عرفان و حتی دین معرفی کرد و به سبک تبلیغات کالاهای اقتصادی به ترویج آنها در دنیا پرداخت. کسانی نظیر «پائولو کوئیلو»، «لوئیز هی»، «ماهاریشی ماهش» و دیگران چگونه میتوانستند عالمگیر شوند اگر شبکههای گسترده نشر و پخش و رسانهها و سرمایههای عظیم به حمایت از آنها به کار نمیافتاد؟
امروزه این جریانهای معنویتگرای نوظهور به نام ادیان عصر جدید شناخته میشوند و همانطور که ما در دانشگاههایمان چند واحد معارف و اخلاق داریم، دو واحد ادیان عصر جدید در برنامه واحدهای عمومی دانشگاههای معتبر دنیا نظیر دانشگاه ویرجینیا تدریس میشوند و دانشجوها با آنها آشنا میشوند، تا برای ارضاء امیال و انگیزههای معنوی خود از آنها استفاده کنند.
برای تولید این دینها معمولا به سمت سنتهای کهن معنوی رفتند؛ از سنتهایی که در بین قبایل سرخپوستی آمریکا بود تا سنتهای معنوی بودیسم و هندوئیسم در شرق دور. این دینها تا حدودی میتوانستند آسیبهایی که ساکنان تمدن غرب را آزرده میکرد و رنج میداد و آنها را با مشکلات و بحرانهایی مواجه میکرد ترمیم کنند. غربیها حتی سراغ ادیان راستین هم آمدهاند یعنی اکنون در غرب عرفانهای اسلامی به خصوص بعضی از گرایشهایش که ما آنها را به اسم صوفیان میشناسیم، کمابیش طرفدار دارد. بعضی از بزرگان فرقههای تصوف در دنیای اسلام در غرب خیلی طرفدار دارند و به آنها خیلی بها داده میشود. هرچند که ما این فرقهها را خیلی داخل چارچوب اسلام نمیبینیم. اما به هر حال با تمام انحرافهایی که دارند، تصوف اسلامی را نمایندگی میکنند که البته جای تاسف است.
- عرفان سرخ پوستی
- شامانیسم (اندیشههای کارلوس کاستاندا)
- بلک متال (مرلین منسون)
- عرفان نئو بودیسم و تائوئیسم
- ماهاریشی ماهش(tm)
- فالون دافا
- دالایی لاما:" کسی که به دیگران ظلم میکند، خودش بیش از همه ناراحت میشود و نباید کاری باهاش داشت."
- عرفان هندویی
- تانترا
- اوشو:" زندگی شادی است، خدا شادی است و هیچ چیز جز خدا وجود ندارد."
- عرفان یهودی و مسیحی
- کابالا
- پائولو کوئیلیو
البته در این جریانها آموزههای ارزندهای وجود دارد، زیرا به هر حال بر سر سفره ادیان و پیامبران نشستهاند، اما تحریفاتی که وارد سنتهای معنوی ادیان شده کاملا در عرفانهای دروغین ظهور و بروز یافته و یک عدهای را دارد دنبال خودش میکشاند. و زیانش از سودش بیشتر است. و برآیند نهایی آموزههای درست و نادرست این جریانها به نادرستی و کژی میل می کند.
در کنار همه اینها جریان معنویتگرای راستین هم در غرب دارد شکل میگیرد که البته اینها را ما از حوزه معنویتهای انحرافی و سکولار خارج میکنیم. یعنی به واقع عرفان ناب اسلامی، مسیحی و حتی یهودی در دنیای امروز دارد مورد توجه قرار میگیرد و آنهایی که محققتر و اندیشمندتر هستند به سمت این جریانهای معنوی پیش میروند. ولی به طور کلی آن چیزی را که ما به عنوان معنویت انحرافی میشناسیم و با این عنوان این جریانها را دستهبندی میکنیم، طیف وسیعی را شامل میشوند که اینها شاید جوهره مشترکشان این باشد که میخواهند از عالم ماده فراروی داشته باشند و به این نظام شالوده تحکیم شده تمدن مدرن نه بگویند.
نظرات شما: نظر