مقدمه
به نام آن هستی بخشی که انسان را به وجود آورد و برای تعالی او و عزیز شدن او هم او را لایق خلافت خود قرار داد وهم او را از تمام موجودات جهان برتری داد و او را عزیز شمرد وهم اینکه او را رها نکرد و برای هدایت او در هر عصر و زمانی فرستادهای بر روی زمین قرار داد و انسان را به واسطه آن فرستاده ها به سوی خود دعوت کرد و برای تداوم و زیبای زندگی ی بشری برای آنها برنامه های هدفمند به وجود آورد و از آدمیان خواست که پیرو آن برنامه ها باشند و تابع فرستاده ها باشند تا به کمال و سر منزل مقصود برسند و از ملائکه قرب الهی مقام شان بالا تر رود .
اما حیف و صد حیف که این بشر قدر خود را ندانسته و از فرمان او سر باز زده و روز به روز خود را از آن عزیز دور کرده و برای اینکه به هدف و مقصود آنی و لحظه ای خود برسد دنبال عقاید پوچ و تو خالی و لذت های دنیوی رفته و هر لحظه با دست خود خویش را در گرداب های فساد و بی عقیده ای تباه کرده و کسانی برای اینکه بتوانند از این جهل و نادانی بعضی از انسان ها استفاده کنند دست به ایجاد عقایدی پوچ و واهی زدند که حتی اگر انسان لحظه ای فکر کند می داند که این افکار و عقاید به اندازه چند ثانیه هم خوشی ندارد و راه گشا نمیباشد .
نظرات شما: نظر
امام علی(ع) فرمود: فرمان خدا را تنها کسانی برپا می دارند که اهل ظاهرسازی، و سازشکاری نباشند و از طمع ها و خواسته های نفسانی پیروی نکنند.(1)
ـــــــــــــــــ
1- نهج البلاغه، حکمت 110
نظرات شما: نظر
عرفا براى رسیدن به مقام عرفان حقیقى، به منازل و مقاماتى قائلند که عملا باید طى شود و بدون عبور از آن منازل، وصول به عرفان حقیقى را غیر ممکن مىدانند.
عرفان با حمت الهى وجه مشترکى دارد و وجوه اختلافى. وجه مشترک این است که هدف هر دو «معرفة الله» است. اما وجه اختلاف این است که از نظر حکمت الهى، هدف خصوص معرفة الله نیست، بلکه هدف معرفت نظام هستى است آنچنانکه هست. معرفى که هدف حکیم است نظامى را تشکیل مىدهد که البته معرفة الله رکن مهم این نظام است، ولى از نظر عرفان هدف منحصر به معرفة الله است. ادامه مطلب...
نظرات شما: نظر
بدان که اهل معرفت
و اصحاب مراقبه را به قدر قوت معرفت آنها به مقام مقدّس ربوبیّت و اشتیاق آنها به مناجات
حضرت باری عزّ اسمه، از اوقات صلوات، که میقات مناجات و میعاد ملاقات با حق است، مراقبت
و مواظبت بوده و هست.
آنان که مجذوب جمال
جمیل و عاشق و دلباخته حسن ازلند و از جام محبّت سرمست و از پیمانه الست بیخودند، از
هر دو جهان رسته و چشم از اقالیم وجود بسته و به عزّ قدس جمال اللّه پیوستهاند، برای
آنها دوام حضور است و لحظهای از ذکر و فکر و مشاهدت و مراقبت مهجور نیستند.
و آنان که اصحاب معارف
و ارباب فضائل و فواضلند و شریف النّفس و کریم الطّینةاند، چیزی را به مناجات حق اختیار
نکنند و از خلوت و مناجات حق خود او را طالبند و عزّ و شرف و فضیلت و معرفت را همه
در تذکّر و مناجات با حق دانند. اینان اگر توجّه به عالم کنند و نظر به کونین اندازند،
نظر آنها عارفانه باشد، و در عالم حق جو و حق طلبند و تمام موجودات را جلوه حق و جمال
جمیل دانند - «عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست. اینان اوقات صلوات را به جان
و دل مواظبت کنند و از وقت مناجات با حق انتظار کشند، و خود را برای میقاتگاه حق حاضر
و مهیّا کنند. دل آنها حاضر است و از محضر حاضر را طلبند و احترام محضر را برای حاضر
کنند، و عبودیّت را مراودت و معاشرت با کامل مطلق دانند و اشتیاق آنها برای عبادت از
این باب است.
و آنان که مؤمن به
غیب و عالم آخرت و شیفته کرامات حضرت حق جلّ جلالهاند و نعمتهای ابدی بهشتی و لذّتها
و بهجتهای دائمی سرمدی را با حظوظ داثره دنیاویّه و لذائذ ناقصه موقّته مشوبه مبادله
نکنند، نیز در وقت عبادات که بذر نعم اخرویّه است قلوب خود را حاضر نمایند و از روی
دلچسبی و اشتیاق قیام به امر کنند، و از اوقات صلوات، که وقت حصول نتایج و کسب ذخایر
است، انتظار کشند، و چیزی را به نعم جاویدان اختیار نکنند. اینان نیز چون قلب آنها
از عالم غیب با خبر است و ایمان قلبی به نعم همیشگی و لذّات دائمه عالم آخرت آوردند،
اوقات خود را غنیمت شمارند و تضییع اوقات خود نکنند.اولئکَ اصْحابُ الجَنَّةِ 2:
82 و اربابُ النِعْمِةِهُمْ فیها خالِدوُن. 2: 82 این طوایف که ذکر شد، و بعض دیگر
که ذکر نشد، خود عبادات نیز برای آنها لذّاتی است به حسب مراتب آنها و معارف آنان،
و کلفت تکلیف برای آنها به هیچ وجه نیست. ولی ما بیچارههای گرفتار آمال و امانی و
بسته زنجیرهای هوی و هوس و فرو رفتگان در بحر مسجور ظلمانی عالم طبیعت که نه بویی از
محبّت و عشق به شامّه روحمان رسیده و نه لذّتی از عرفان و فضیلت را ذائقه قلبمان چشیده،
نه اصحاب عرفان و عیانیم و نه ارباب ایمان و اطمینان. عبادات الهیّه را تکلیف و کلفت
دانیم و مناجات با قاضی الحاجات را سربار و تکلّف شماریم. جز دنیا، که معلف حیوانات
است، رکون به چیزی نداریم و جز به دار طبیعت، که معتکف ظالمان است، تعلّقی نداریم.
چشم بصیرت قلبمان
از جمال جمیل کور و ذائقه روح از ذوق عرفان مهجور است.
بلی، سر حلقه اهل
معرفت و خلاصه اصحاب محبّت و حقیقت ابیت عند ربّی یطعمنی و یسقینی فرماید. خدایا، این
چه بیتوته است که در دار الخلوت انس محمّد (ص) را با تو بوده. و این چه طعام و شراب
است که با دست خود این موجود شریف را چشاندی و از همه عوالم وارهاندی. آن سرور را رسد
که فرماید:لی مع اللّه وقت لا یسعه ملک مقرّب و لا نبیّ مرسل.
آیا این وقت از اوقات
عالم دنیا و آخرت است؟ یا وقت خلوتگاه «قاب قوسین» و طرح الکونین است؟ چهل روز موسی
کلیم صوم موسوی گرفت و به میقات حق نایل شد و خدا فرمود:تَمَّ میقاتُ رَبِّهِ اربَعینَ
لَیْلَةً 7: 142 با این وصف به میقات محمّدی نرسد و با وقت احمدی تناسب پیدا نکند.
به موسی علیه السلام در میعادگاه فَاخْلَعْ نَعْلَیْک 20: 12خطاب رسید، و آن را به
«محبت اهل» تفسیر کردند، و به رسول ختمی امر به حبّ علی شد. در قلب از این سرّ جذوهای
است که دم از او نزنم، تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.
آدابالصلاة ص : 110
نظرات شما: نظر